سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بارالها ! صداها فرو نشست و جنبش ها آرام گرفت و هر دوستی، با محبوب خود خلوت کرد . من نیز با تو خلوت کرده ام . تو محبوب منی . پس خلوت امشب مرا با خود، [سبب] رهایی از دوزخْ قرار ده . [امام صادق علیه السلام ـ در دعایش ـ]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :17
بازدید دیروز :9
کل بازدید :151909
تعداد کل یاداشته ها : 275
103/9/9
9:9 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
کودکی تنها[1]
سلام دانشجوی ارشد هوش مصنوعی هستم و از داستانهایی که عمق و محتوا دارن خیلی خوشم میاد سعی میکنم اونا رو اینجا هم بزارم تا همه ببینن و از خوندنشون لذت ببرن روزگاری پر از یاسهای سپید داشته باشید

خبر مایه

مسجدی کنار مشروب فروشی قرار داشت و امام جماعت آن مسجد در خطبه هایش هر روز دعا می کرد ...
خداوندا ...!
زلزله ای بفرست تا این میخانه ویران شود.
روزی زلزله آمد و دیوار مسجد روی میخانه فروریخت ، و میخانه ویران شد.
صاحب میخانه نزد امام جماعت رفت و گفت تو دعا کردی میخانه من ویران شود ؛ پس باید خسارتش رابدهی!
امام جماعت گفت مگر دیوانه شدی! مگر می شود با دعای من زلزله بیاید و میخانه ات خراب شود! پس به نزد قاضی رفتند.
قاضی با شنیدن ماجرا گفت:
در عجبم که صاحب میخانه به خدای تو ایمان دارد ، ولی تو که امام جماعت هستی به خدای خود ایمان نداری!!!!!

" صادق هدایت "


93/9/25::: 7:30 ع
نظر()